![]() |
شکایت کرد روزی دیده با دل *** که کار من شد از جور تو مشکل
ترا دادست دست شوق بر باد *** مرا کندست سیل اشک، بنیاد
ترا گردید جای آتش ، مرا آب *** تو زاسایش بری گشتی، من از خواب
ز بس کاندیشههای خام کردی *** مرا و خویش را بدنام کردی
از آنروزی که گردیدی تو مفتون *** مرا آرامگه شد چشمهٔ خون
تو اندر کشور تن، پادشاهی *** زوال دولت خود، چندخواهی
چرا باید چنین خودکام بودن *** اسیر دانهٔ هر دام بودن
شدن همصحبت دیوانهای چند *** حقیقت جستن از افسانهای چند
ز بحر عشق، موج فتنه پیداست *** هر آنکودم ز جانان زد، ز جان کاست
بگفت ایدوست، تیر طعنه تا چند *** من از دست تو افتادم درین بند
تو رفتی و مرا همراه بردی *** به زندانخانهٔ عشقم سپردی
مرا کار تو کرد آلوده دامن *** تو اول دیدی، آنگه خواستم من
بدست جور کندی پایهای را *** در آتش سوختی همسایهای را
مرا در کودکی شوق دگر بود *** خیالم زین حوادث بی خبر بود
نه میخوردم غم ننگی و نامی *** نه بودم بستهٔ بندی و دامی
نه میپرسیدم از هجر و وصالی *** نه آگه بودم از نقص و کمالی
ترا تا آسمان، صاحب نظر کرد *** مرا مفتون و مست و بی خبر کرد
شما را قصه دیگرگون نوشتند *** حساب کار ما، با خون نوشتند
ز عشق و وصل و هجر و عهد و پیوند *** تو حرفی خواندی و من دفتری چند
هر آن گوهر که مژگان تو میسفت *** نهان با من، هزاران قصه میگفت
مرا سرمایه بردند و ترا سود *** ترا کردند خاکستر، مرا دود
بساط من سیه، شام تو دیجور *** مرا نیرو تبه گشت و تو را نور
تو، وارون بخت و حال من دگرگون *** ترا روزی سرشک آمد، مرا خون
تو از دیروز گوئی، من از امروز *** تو استادی درین ره، من نوآموز
تو گفتی راه عشق از فتنه پاکست *** چو دیدم، پرتگاهی خوفناکست
ترا کرد آرزوی وصل، خرسند *** مرا هجران گسست از هم، رگ و بند
مرا شمشیر زد گیتی، ترا مشت *** ترا رنجور کرد، اما مرا کشت
اگر سنگی ز کوی دلبر آمد *** ترا بر پای و ما را بر سر آمد
بتی، گر تیر ز ابروی کمان زد *** ترا بر جامه و ما را بجان زد
ترا یک سوز و ما را سوختنهاست *** ترا یک نکته و ما را سخنهاست
تو بوسی آستین، ما آستان را *** تو بینی ملک تن، ما ملک جان را
ترا فرسود گر روز سیاهی *** مرا سوزاند عالم سوز آهی
نظرات شما عزیزان:
ما هم شما را در لینک دوستان ثبت کردیم.
پاسخ:با تشکر
برچسبها: ادبیات , سمپاد , تیزهوشان , شعر , پروین اعتصامی , شعرپروین اعتصامی , دیده و دل , شعر دیده و دل , شعر دیده و دل پروین اعتصامی ,